ایام الله دهه فجر
انعکاس ورود امام در رسانه های جهان
خبرگزارى یونایتدپرس تعداد مستقبلین را در طول مسیر و بهشت زهرا 5/4 میلیون نفر تخمین زد. رادیو کلن تعداد جمعیت را 5 تا 6 میلیون نفر گزارش کرد. رادیو لندن مثل همیشه دو پهلو سخن مىپراکند و در حالیکه در گزارش خود تأکید مىکرد که در تاریخ ایران چنین استقبالى بىسابقه بوده است تعداد شرکتکنندگان در مراسم را دو میلیون برآورد کرد.

امام خمینى در روز (7/11/57) در پاریس، در پاسخ سؤال یکى از خبرنگاران گفته بود «به محض باز شدن، خودم را به هممیهنانم خواهم رساند تا در کنار آنان یا پیروز شوم و یا کشته.»[1][2] و اکنون به وعدۀ خویش وفا کرده بود و در شرایطى که شایعه کودتا قوت مىگرفت و دوست و دشمن هر یک به دلیلى از بازگشت امام در چنین شرایطى بیمناک بودند، به میان ملتش بازگشت تا در روزهایى که سرنوشت نهضت و کشورش رقم مىخورد، در کنار آنان باشد. بازتاب ورود امام، در داخل و خارج کشور بسیار گسترده بود و مؤید این حقیقت بود که براى هیچ کس تردیدى در تثبیت رهبرى حضرت امام و سقوط قریبالوقوع بقایاى رژیم باقى نمانده است.
خبرگزارى یونایتدپرس تعداد مستقبلین را در طول مسیر و بهشت زهرا 5/4 میلیون نفر تخمین زد. رادیو کلن تعداد جمعیت را 5 تا 6 میلیون نفر گزارش کرد. رادیو لندن مثل همیشه دو پهلو سخن مىپراکند و در حالیکه در گزارش خود تأکید مىکرد که در تاریخ ایران چنین استقبالى بىسابقه بوده است تعداد شرکتکنندگان در مراسم را دو میلیون برآورد کرد. (البته در برنامه دیگرش 6 میلیون گفت) نکتۀ بدیع این استقبال که از دید خبرنگاران خارجى نیز دور نماند، این بود که در این مراسم، از پلیس و نیروهاى انتظامى خبرى نبود و مردم با رشد اجتماعى و بلوغ سیاسى خود توانستند بزرگترین استقبال قرن را ـ به تعبیر اغلب خبرگزاریها ـ اداره کنند. به گفتۀ نمایندگان رسانههاى خارجى، در هر استقبال مشابهى با وجود هزاران پلیس، دهها نفر در زیر دست و پا تلف مىشدند، در حالیکه در استقبال چند میلیونى پنجشنبه تهران کسى تلف نشد[3].
از نکات دیگرى که در رابطه با ورود امام حایز اهمیت است آن که دولت بختیار با وعدۀ پخش مستقیم مراسم ورود امام از تلویزیون ـ که در مطبوعات منعکس شده بود ـ ترتیبى اتخاذ کرده بود که جمعیت بیشترى در خانههاى خود بمانند. هایزر در خاطراتش از همین روز مىنویسد: «جاى خوشوقتى بود که پوشش زندۀ تلویزیونى و رادیویى از مراسم، میزان جمعیت را مىتوانست کاهش دهد، امیدوار بودیم که بسیارى از مردم مراسم را از طریق تلویزیون تماشا کنند.[4]»
با ورود امام خمینى به میهن که گامى مؤثر در تثبیت موقعیت انقلاب به حساب مىآمد، موضوع صدور پیام انقلاب اسلامى به خارج از مرزها نیز ـ که به شدت مورد توجه و نگرانى جهان غرب بود ـ ابعاد گستردهترى مىیافت. به موجب گزارش خبرگزاریها بازگشت امام خمینى در لیبى جشن گرفته شد و رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین اظهار داشت که اثرات پیروزیهاى ملت ایران در مرزهاى این کشور متوقف نخواهد شد[5]»
خبرگزارى رویتر در آستانۀ ورود امام از قول یک مقام اسرائیلى گفت که اسرائیل از هماکنون خود را براى چشم پوشیدن از ایران به عنوان تأمین کنندۀ نفت و خریدار کالا و خدمات، آماده کرده است. وى افزود؛ «حالا این خطر واقعى وجود دارد که خاورمیانه و قسمت مهمى از آفریقا با جنبش مذهبى پان اسلامیتها دچار بىثباتى گردد. از هماکنون نشانههایى از افزایش احساسات مذهبى پان اسلامیتى در میان 500 هزار عرب ساکن اسرائیل و میلیونها عرب ساکن نواحى اشغالى به وجود آمده است. این دیگر یک موضع ضد اسرائیلى با تکیه بر سازمان آزادىبخش فلسطین نیست. هماکنون عدۀ بیشترى از اعراب ـ اعم از پیر و جوان ـ به لباس سنتى خود روى مىآورند و براى مشورت و راهنمایى پیش رهبران مذهبى مىروند. این حادثه کاملاً نوینى است که فقط مىتوان آن را به حوادث ایران نسبت داد.[6]»
انور سادات رئیس جمهور مصر، دوست نزدیک شاه و اولین میزبان او پس از گریز شاه از کشور نتوانست نگرانى خود را از تأثیرات انقلاب ایران مخفى نگاه دارد. به گزارش خبرگزارى فرانسه، بازگشت امام به ایران سادات را سخت به وحشت افکنده بود. وى در یک جلسۀ سرى به شدت با سیاسى کردن اسلام در مصر مخالفت کرده و گفته بود: «من با دخالت مذهب در سیاست مخالفم.» سادات
همچنین به ـ قول خودش ـ به «آیتاللّه»هاى احتمالى مصرى هشدار داد و گفت «به هر کس که بخواهد از مذهب به عنوان وسیلۀ خدا در زمین بهرهبردارى کند، اخطار مىکنم.[7]»
از سوى دیگر روزنامۀ لبنانى النهار نوشت که امام خمینى از قبول یک هیئت مذهبى مصرى که از سوى انور سادات مأمور شده بود امام را به قبول اصل رژیم سلطنتى در ایران ترغیب کند خوددارى کرده است[8]. هفته نامۀ عربى المستقبل چاپ پاریس، به تاریخ 13 بهمن 57 گزارش داد که یک مقام بلند پایۀ عراقى که مایل نیست نامش فاش شود، گفته است که بهتر است شاه به ایران برگردد. ادامۀ توضیحات مقام عراقى به خوبى علل نگرانیهاى این رژیم را روشن مىسازد، این مقام مسئول عراقى گفت: «مىتوان قانون اساسى ایران را به نحوى اصلاح کرد که شاه حکومت نکند و فقط سلطنت کند. عراق با تغییر رادیکال رژیم ایران خیلى موافق نیست. ما کلیۀ مسائل موجود در مرز مشترک دو کشور، مسئلۀ کردها و مسئلۀ آب [اروند رود] را با شاه ایران حل کرده بودیم و به همین دلیل است که به آیتاللّه خمینى، که به عراق تبعید شده بود توصیه کردیم عراق را ترک کند تا بتوانیم با ایران روابط دوستانه داشته باشیم». اظهارات این مقام عراقى که طبعاً بیانگر موضع حزب بعث عراق در این زمان مىباشد از لحاظ پیگیرى روند حرکت حزب بعث که یک سال و نیم پس از این تاریخ به تحمیل هشت سال جنگ بر ایران منجر شد، حایز اهمیت مىباشد.
خبرگزاریها گزارش مىدهند که سفارتخانههاى ایران در کشورهاى مختلف که علیرغم فرار شاه از کشور هنوز بعنوان نمایندگیهاى سیاسى شاه مشغول فعالیتند، مورد تهاجم و اشغال دانشجویان مسلمان ایرانى قرار گرفته است. حدود 200 دانشجوى ایرانى، درست یک روز پس از ورود امام به میهن در مقابل سفارت ایران در واشنگتن علیه دولت بختیار شعار دادند و تظاهراتى به راه انداختند که بدنبال آن، پلیس امریکا 62 دانشجو را دستگیر کرد. در همان روز سفارت ایران در بیروت نیز بوسیله دانشجویان مسلمان اشغال شد و آن را «سفارت جمهورى اسلامى ایران نام گذاشتند. در کانبرا پایتخت استرالیا نیز ایرانیان مخالف رژیم شاه به سفارت ایران
در این کشور حمله کردند[9]. مطبوعات از ترور رئیس شهربانى کرمان و یک شکنجهگر ساواک در تهران سخن مىگویند.
در همین حال، استعفاى نمایندگان مجلس ادامه دارد و اعلام گردید که در پى استعفاى جلالالدین تهرانى رئیس شوراى سلطنت که چندى پیش در پاریس صورت گرفته بود، یکى دیگر از اعضاى این شورا نیز استعفا داده است. سقوط هواپیماى نظامى امریکا در نطنز و کشته شدن پنج نظامى امریکایى، بحران حضور مستشاران امریکا در ایران را بیش از پیش دامن زد. هر چند ژنرال هایزر در گزارشهاى روزانهاش به مسئولین کاخ سفید از پیشرفت برنامهها و آمادگى براى کودتا سخن مىگوید اما در واقع دغدغه اصلى او در این روزها بسیج امکانات براى خروج تعداد بیشترى از مستشاران امریکایى و نجات آنها از مهلکۀ احتمالى و خروج وسایل و ابزار پیشرفته نظامى و اطلاعاتى مستقر در پایگاههاى امریکا در ایران است[10].
گروههاى مختلف مردم، چه در اجتماعات خویش و چه در اطلاعیهها، خواستار خروج هایزر از ایران شدهاند و این در حالى است که سخنگوى وزارت خارجۀ امریکا رسماً اعلام داشته است که دولت امریکا به پشتیبانى از دولت بختیار همچنان ادامه مىدهد[11]. حرکتهاى مشکوک و انحرافى نیز در این لحظات سرنوشتساز، از یک سو به قصد ایجاد تفرقه و تزریق روحیۀ یأس و از دیگر سو به قصد زمینهسازى براى تحریکات بعدى و محکم کردن جاى پا در شرایط آتى خودنمایى مىکنند. رادیو لندن از قول آقاى شریعتمدارى ـ که تا دیروز از قانون اساسى سلطنتى حمایت آشکار مىکرد ـ گفته است که در تبدیل سلطنتى به جمهورى، باید احتیاط به عمل آید! یک عضو جبهۀ ملى نیز در جلسهاى اظهار داشته است که تنها در اتحاد بزرگى که جبهۀ ملى ایران مىتواند شکل دهندۀ صادق آن باشد، مبارزه مردم در دراز مدت خواهد توانست در روال منطقى حرکت اجتماعى، بازسازیها را آغاز کند[12]! در همین حال جمعى از عشایر فارس طى نامهاى به آیتاللّه طالقانى، ضمن اعلام همبستگى خود با انقلاب از همسویى خوانین وابسته به بیگانگان با عناصر مشکوک مذهبى و اخلال آنها در تظاهرات عشایر خبر دادند[13].
در سمت دیگر این حرکتها، «تاس» خبرگزارى رسمى شوروى سراسیمه خبر بازگشت امام خمینى را اعلام کرد و تلویحاً به نفع انقلاب اسلامى موضع گرفت. و این در حالى است که کمیتۀ مرکزى حزب توده طى اعلامیهاى که در پاریس منتشر ساخت، خطاب به نیروهایى که در داخل کشور دست به اعتصاب غذا و اقداماتى از این قبیل زدهاند، نوشت: «با اعتصاب غذا کوششهاى شما مؤثر نخواهد بود ولى با حملۀ مسلحانه، با تسلط بر واحدهاى نظامى و اشغال پایگاههاى مهم دشمن، شما دستگاه نظامى دشمن را خرد خواهید کرد[14].» قابل توجه است که موضع جدید و فرصت طلبانۀ حزب توده به کلى با مواضع پیشین حزب مغایرت داشت. حزب توده در ابتدا ـ در سال 42 ـ به تأیید اصلاحات بندى در ایران پرداخت و در سالهاى بعد نیز هر گونه خشونتى را در مبارزه نفى مىکرد و انقلابیون را با عناوینى همچون «ماجراجویى» «آنارشیسم و آوانتوریسم» متهم مىساخت، و اینک در حالى اعلامیه حمله به پایگاههاى نظامى را صادر مىکند که امام خمینى در ادامۀ پیامهاى مکرر با اعلام مواضع دور از انتظار در برابر ارتش موفق شده است خیل عظیمى از نیروهاى مردمى ارتش را با انقلاب همراه سازد و هرگونه کارآیى را از ماشین نظامى رژیم شاه سلب کند. توصیۀ حزب توده، در واقع دستورالعملى تشکیلاتى است خطاب به هوادارانش براى غارت سلاحهاى ملت، و حفظ و انبار آنها براى فرصت مناسب، اقدامى که در روزهاى آینده، هر یک از گروهکها به نوعى بر یکدیگر سبقت خواهند گرفت.
امام خمینى یک روز پس از ورود به میهن، در جمع عدهاى از روحانیون سخنانى ایراد کرد که تکمیل کنندۀ بیانات ایشان در بهشتزهرا بود. تشریح جنایات شاه در بیانات امام پاسخى است به همه سازشکارانى که هنوز امید به مصالحه را از دست ندادهاند و با این استدلال که ما تجربۀ حکومت نداریم و انتظام امور را از دست مىدهیم، از این ایده که توبه شاه پذیرفته شود و در چارچوب قانون اساسى سلطنت کند نه حکومت، جانبدارى مىکنند. بخش دیگر از بیانات امام این واقعیت را توضیح مىداد که دولت بختیار علىرغم ادعاهاى ملىگرایى و آزادىخواهىاش نه تنها غیرقانونى است بلکه این دولت جز حربهاى موقت در دست استعمار غرب و امریکا براى فروکش ساختن احساسات مردم، موجودیت دیگرى ندارد. اسناد بسیارى که در رابطه با انقلاب اسلامى منتشر شده است آشکار مىسازد که اگر دوراندیشى امام در آن شرایط نبود، خروج شاه از کشور و حربۀ نمایش بختیار با آن کارنامۀ ملى که برایش درست کرده بودند و هم سویى و اشتراک او در ایدئولوژى حزبى و سیاسى با احزاب مطرح در صحنۀ انقلاب، بدون تردید مؤثر مىافتاد و ملت ایران را درست در شرایطى که مىرفت که تا انقلابشان به نتیجه برسد، در دامى جدید گرفتار مىساخت. امام خمینى ـ در سخنرانى حاضر ـ ادعاى ملىگرایى بختیار را که مکرراً در مصاحبههایش عنوان مىکرد چنین پاسخ مىدهد:
«اگر ملى بود که محال بود که امریکا تأییدش بکند، انگلستان تأییدش بکند. حالا اینها یک اشخاص «ملى» شدند دلسوز به حال ملت ما یا خیر، همان چپاولگرى و همان خیانت و همان بساطى که محمدرضا خان مىکرد حالا با دست اینها مىکنند».[15]
تبیین چگونگى انتخابات «شاه فرموده» و غیرقانونى بودن مجلسین ـ سنا و شوراى ملى ـ فرازى دیگر از بیانات امام خمینى بود. در این ایام نمایندگان مجلس که اغلبشان منتخبین ساواک و دربار بودند، چهرۀ دلسوز مردم به خود گرفته و در نمایشى که از مدتها پیش آغاز شده بود و دولت بختیار نیز صحنهگردان آن بود شرکت داشتند و ژست انتقادگرى و آزادیخواهانه به خود گرفته بودند. حضرت امام با آگاهى از سابقه امر و با تیزبینى خاص خود تکلیف کردند که اگر اینها در ادعاى خود صداقت دارند باید از نمایندگى مجلس غیرقانونى استعفا کنند. ادامه بیانات امام در حقیقت اتمام حجتى بود به دولت، سران ارتش و آن دسته از احزاب و روحانیونى که هنوز از تذبذب دست برنداشته و خود را در هر دو جبهه جا زدهاند. این سخنرانى ثابت کرد که ورود امام به ایران نه تنها آن گونه که بختیار و همفکرانش تصور مىکردند، محدودیتى براى امام ایجاد نکرد و رهبر انقلاب کمترین عقبنشینى از مواضع خود نشان نداد بلکه او آمده است تا در روزهاى آینده تکلیف نهضت را با نظام سلطنتى یکسره کند.
[1]. مصاحبۀ امام خمینى با خبرنگاران رادیو مونت کارلو و 18 روزنامۀ جنوب فرانسه ـ 7/11/57. [2]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 541 . [3]. کیهان 14 بهمن ماه / 1357، ص 4. [4]. مأموریت در تهران، ص 406. [5]. کیهان 14/11/57، ص 8 و 4. [6]. همان مأخذ، ص 1. [7]. روزنامههاى 14/11/1357. [8]. کیهان 14/11/1357، ص 8. [9]. همان جا، ص 4. [10].ر.ک: مأموریت در تهران، خاطرات ژنرال هایزر، گزارشات مربوط به روزهاى 12 بهمن به بعد. [11]. روزنامههاى 12 و 14 بهمن ماه 1357. [12]. گفتۀ ناصر تکمیل همایون در سخنرانى براى کارکنان یکى از بانکها، کیهان 14/11/57، ص 5 آسوشیتدپرس نیز از تهران گزارش داد که کریم سنجابى رهبر جبهۀ ملى گفت: «پیشواز پرشور میلیونها ایرانى از آیتاللّه خمینى نشانۀ رأى اعتماد مردم به طرحهاى ایشان دربارۀ ایجاد یک جمهورى اسلامى است... صریحاً اعلام مىکنم جبهۀ ملى به جنبش ملى ایران و به رهبرى حضرت آیتاللّه خمینى وفادار است و این رسالت را همچنان ادامه خواهد داد. اطلاعات 14/11/57. [13]. کیهان 12/11/57، ص 6. [14]. کیهان 14/11/57، ص 2. [15]. صحیفه امام؛ ج 6، ص 31 .
منبع: کوثر، ج3، موسسه چاپ و نشر عروج، 1385، صص 56-65
نظر دهید